«زبانِ مادری» بهمثابه «عشق»
«زبانِ مادری» بهمثابه «عشق»
به بهانه روز جهانیِ زبانِ مادری (۲۱ فوریه/ ۳ اسفند)
فریاد خواجوی/ اوز: بسیار اتفاق افتاده که پدر یا مادری در کهولت و پیرسالی، در بستر بیماریهای بسیار جدی گرفتار شده و باید عمل شوند و از نظر پزشکی توان و تحمل عمل و بیهوشی برای سن آنها بسیار ریسک بالایی دارد و پزشکان نیز قطع امید میکنند و برای فرزندان هم روشن است که پدر یا مادرشان روزهای پایانی عمر خود را سپری میکند.
اما فرزندان، هزینه بالای عمل را پرداخت کرده و رضایت به عمل میدهند. چرا؟ چونکه چه با عمل پزشکی و چه بدون عمل پزشکی، پدر یا مادرشان فوت خواهد کرد! پس «عاملِ عشق» وارد میشود و فرزندان میگویند: «هرکاری از دستمان بربیاید، برای والدین خود انجام میدهیم تا هرگز به خود نگوییم شاید، شاید، با عمل حالش خوب میشد.» و این تصمیم، فقط در «عالم عشق» توجیه دارد.
تمامی واژهها نیز همچون یک انسان روزی به دنیا میآیند و روزی هم به مرگ میرسند و از دنیا میروند! و تمامی زبانهای دنیا نیز همچون جوامع بزرگی که اکنون در حافظه تاریخ مدفون شدهاند نیز همین سرنوشت را خواهند داشت. زبان مادری ما هم از این قاعده مستثنی نیست و در نهایت روزی خواهد مرد. ولی در این میان «عامل عشق»، نه قانون میشناسد و نه قاعده.
انسان بیشتر مواقع در نوستالژیهای خود زندگی میکند و دوست ندارد آینده را که به وضوح روشن است، ببیند و قبول کند. ما برای زبان مادری خود تلاش میکنیم، چونکه آگاهانه یا غیرآگاهانه ریشه در قلب و احساس ما دارد. همین و بس!
زبان می میرد اگر ما بمیریم و منفعل شویم انسان با امید زنده است مانند این است که همه بگویند چون میمیریم کار نمی کنیم.