شعر شاعران لارستان برای خسرو آواز ایران
شعر شاعران لارستان برای خسرو آواز ایران
هفدهم مهرماه بود که استاد محمدرضا شجریان خواننده نامی ایران رخ در نقاب خاک کشید تا همه علاقهمندان به خود و هنر و موسیقی ایران را غرق در اندوه کند.
از همان لحظه انتشار خبر درگذشت استاد شجریان، هنرمندان منطقه لارستان نیز به یاد وی آثاری منتشر کردند و ازجمله تعدادی از شاعران این منطقه که غالبا عضو انجمن شعر آفتاب شهر لار هستند.
در ادامه تعدادی از آثار این شاعران را بخوانید:
خلیل روئینا:
بعد از تو بدون پنجره آواز است/ غمگین هزار خاطره آواز است
موسیقی بی کلام رایج بشود/ وقتی که بدون حنجره آواز است
سیدمصطفی کشفی:
جان از تن آواز جهان رفت/ مهر آمد و با مهر خزان رفت
آوای همایون پس از این مشعل و پرچم/ ای درد به جان، جان جهان رفت
ما هم خس و خاشاک! بخوان مرغ سحر را/ جان از گلوی مرغ زمان رفت
با دلهره ایام بهسر شد به خبرها/ آخر، خبر آمد، سر پرشور «بنان» رفت
در شور و سهگاهی، غزلِ «سایه» بخواند/ «لطفی» بنوازد که غم پیر و جوان رفت
آوا، دم افطار به جان نغمه داوود/ آن سفره بسیار صمیمی پس از آن رفت
تاثیرگذاری که همه، گوشه به گوشه/ پا زد که بیاموزد و با درد نهان رفت
با درد هنر، رنج به جان داشت «سیاوش»/ اسطوره آواز، گل «سرو چمان» رفت
حافظ! تو مدد کن به منِ سوخته احوال/ ای بلبل خوشخوان تو بگو لطفِ بیان رفت
نوید بازیار:
پیچید صدای خار چون نور/ در بستر شب طنینی انداخت
شب غلت زد و دوباره واخفت/ یک شعله به سمت آسمان تاخت.
خاشاک بلند بر سر طور/ پوشید قبای برگها را.
چون دید صدای سبز خود را/ نادیده گرفت مرگها را.
در پشت سرش تعارف مرگ/ بیگاه و بهگاه، بیتأمل.
میرفت ولی به جای خود بود/ چون رد شدن پُل از تن پُل.
چون نور، صدا به خاک پیچید/ در معبر باد، سبز میسوخت
افتاد به روی خاک، خاشاک/ آتش شد و طور دیگر افروخت.
محمدابراهیم خوشهچرخ:
بگو هزار قناری خانه در گلویت
کجا بکوچند؟!
برگرد و دوباره کنار همین قفس
آوازهای زخمی «مرغ سحر» بخوان
ناظره بیغرض:
آن مرد که در گلوش طوفان دارد
با «مرغ سحر» ناله پنهان دارد
رفت و شجره نامهاش اینگونه نوشت
مردی که غم صداشـــــــ جریان دارد….