اگر افراد بیحجاب به نصایح مشفقانه توجه نکردند چه باید کرد؟!
پاسخ به یادداشت «حمیدرضا غلامیزاده» درباره حجاب
اگر افراد بیحجاب به نصایح مشفقانه توجه نکردند چه باید کرد؟!
محمد نامآور/ گراش
کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث و استاد دانشگاه
?جناب آقای حمیدرضا غلامیزاده دانشجوی محترم دکتری علوم قرآن و حدیث، مقالهای تحت عنوان «آیا مشکل حجاب با جبر و جریمه حل میشود؟» منتشر کرده که جای بسی تامل دارد. آنچه ذیلا بیان میشود صرفاً نقدی بر نوشته و استدلال ایشان بر این موضوع به منظور تنویر افکار عمومی است.
۱- پلمپ مغازه قبل از اینکه نتیجه بیحجابی افراد بیحجاب باشد، معلول بیتوجهی مغازهدار به قانون اعلامی و تکلیف نهی از منکر است که نخواسته ولو با یک تذکر لسانی، فرد بیحجاب را متوجه منکر خود کند. مغازهدار میتواند با یک زبان لین و محترمانه از فرد بیحجاب بخواهد که رعایت حجاب، هم به نفع او و مغازهدار بوده و هم رعایت حرمت الهی و رعایت قانون جمهوری اسلامی است. بیتوجهی به این وظیفه شرعی و معامله با فرد قانون گریز، در واقع قانونشکنی مضاعف و همراهی با فعل هنجارشکنانه وی و تأیید فعل حرام است و بالطبع پس از تذکرات لازم، تبعاتی از جمله پلمپ مغازه بدنبال دارد.
۲- اولا ً از آنجایی که اصل وجوب رعایت حجاب مورد پذیرش همگان از جمله نویسنده مقاله است نیازی به اثبات نیست اما خطای فاحش در این است که رعایت حجاب در ملاء عام یک واجب فردی تلقی شده و جنبه اجتماعی و اثرات آن بر روح و روان جامعه کاملا نادیده گرفته شده است. حجاب مسأله فردی مانند نماز نیست که اگر فرد نماز نخواند به دیگران آسیبی وارد نشود. با یک نظرسنجی ساده، تفاوت فردی یا اجتماعی بودن آن آشکار میشود. بنابراین: استدلال نویسنده و القاء چنین برداشتی از آیات کریمه جای تأمل و تردید دارد!!
ثانیاً: اینکه به آیه ۲۵۶ سوره بقره استدلال بر عدم اکراه و اجبار در پذیرش دین شده است، کاملا درست است چون پذیرش دین یک امر قلبی است و این موضوع اجبار و اکراه را بر نمیتابد؛ اما اگر انسان دین را پذیرفت نمیتواند نسبت به احکام و شریعت دین «نومن ببعض و نکفر ببعض» باشد. زیرا از لوازم دینداری عمل به فروع و شریعت دین است. حضرت آیةالله جوادی آملی میفرماید: دین در جمله (لااکراه فی الدین) همان خطوط کلی و اصول آن است نه منهاج و شریعت. یعنی فروع فقهی و حقوقی و ولایی، زیرا در فروع دین بعد از قبول اصل؛ اکراه و اجبار هست (تفسیر تسنیم ج ۱۲ ص ۱۶۵)
۳- شکی نیست که امر واجب نهی از منکر یک وظیفه همگانی است که باید با سخنی لیّن، محترمانه و با کلامی تأثیرگذار و رعایت اخلاق حسنه عملی شود. استدلال به آیه ۱۰۴ سوره آل عمران و آیه ۱۵۹ نیز گویای چنین مطلبی است؛ اما این سوال باقی میماند که اگر افرادی علاوه بر حرام شرعی، مرتکب حرام سیاسی نیز میشوند و اساساً برخی تعمداً بنای مخالفت علنی با حکم شرعی و دینی دارند و در پی به چالش کشیدن نظام اسلامی هستند چه باید کرد؟ سخن نرم و لطیف برای افرادی کارساز است که غافل از حقایق دینی و اثرات مثبت آن در زندگیاند، اما آنکه خود را به تغافل زده و یا از سر ناسازگاری ستیز با دین و هنجارهای پذیرفته شده دینی در جامعه دارند، تکلیف چیست؟ آیا جز اجبار و اکراه، راه دیگری وجود دارد؟
۴- استدلال نویسنده محترم به روایت ۱۶۱ تحفالعقول و اینکه امام علی(ع) به دنبال آشنا ساختن مردم و ترویج و فرهنگسازی اموری میداند که به مصلحت جامعه است: با این که درست و مورد قبول است اما تام و تمام نیست، زیرا اولاً اگر چنین است که در آشنا کردن مردم به وظایفشان و غفلتزدگان صرفاً به نصیحت و کار فرهنگی و تبلیغی اکتفا باید کرد، چرا امام علی(ع) با خوارج وقتی که نصایح او کارساز نیفتاد با شدت و حدّت برخورد نمود؟ مگر کسانی که عملاً ضرورت دینی را منکر هستند نوعی رویارویی با دین و شریعت نکردهاند؟ و یا چرا امام علی(ع) در وصف پیامبر اعظم(ص) می.فرمایند: «طَبِیبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ قَدْ أَحْکَمَ مَرَاهِمَهُ وَ أَحْمَی مَوَاسِمَهُ…» ( خطبه ۱۰۸ نهجالبلاغه)
«و پیامبر پزشکی است که با طب خویش پیوسته در گردش است، داروها و مرهمهای خود را بهخوبی آماده ساخته و ابزار داغ کردن را (برای سوزاندن زخمها) تفتیده و گداخته کرده است، تا بر هرجا که نیاز داشته باشد، بگذارد».
برداشت بنده از این سخن این است که «قد احکم مراهمه» اشاره به برخورد نرم و لطیف با غافلین دارد که نیازمند نصیحتهای مشفقانهاند و «احمی مواسمه» اشاره به برخورد سخت و شدید با کسانی دارد که عامدانه از رعایت احکام و دستورات دینی سر باز میزنند. علاوه بر این اگر قرار باشد که رعایت احکام دینی اختیاری باشد و هرکس با هر سلیقهای بخواهد در اجتماع ظاهر شده و عمل نماید، چرا در امورد دیگر قائل به اختیار نباشیم؟ آیا جامعه میپذیرد که هرکس هرگونه که صلاح بداند عمل کند؟ پس نقش حکومت در بسط و گسترش اخلاق و شریعت چیست؟ آیا انسان عاقل و خردورز به بهانه اختیار به هرگونه هرج و مرج رضایت میدهد؟
مضافاً اینکه نویسنده مقاله استدلال میکند که اگر مشیت الهی بر الزام و اجبار بود، خلقت انسان بخصوص زنان را بهگونهای دیگر رقم میزد که تخلفناپذیر باشند و برای اثبات عقیده خود به آیه ۴ سوره شعراء استدلال نموده است؛ در حالی که این آیه ناظر به اصل ایمان و در خصوص کافران نازل شده است نه اهل ایمان که جبراً باید پایبند به احکام و شریعت دین باشند. گذشته از این، اگر اینگونه استدلال قابل قبول باشد، بهتر این بود که خداوند از اساس شیطان را نمیآفرید و یا نفس اماره را در وجود انسان نهادینه نمیکرد. حال آن که وجود ابلیس و نفس اماره از لوازم نظام آفرینش و خلقت احسن است.
۵- درخصوص سفارش امیرالمومنین(ع) به نوع سیاستگذاری و مسئولیتها و وظایف حاکمان برای بهرهمندی مومنان و کافران در سایه حکومت اسلامی این سؤال مطرح است که از کجای سخنان امام(ع) برداشت میشود که الزام و اجبار افراد به رعایت حکم شرعی و اجتماعی حجاب مانع از عدم برخورداری و بهرهمندی افراد است؟ برعکس، اگر احکام دینی آنگونه که ذات حضرت حق اراده فرموده در جامعه به منصه ظهور برسد، به وعده قرآن، سعادت و خوشبختی افراد جامعه تضمین شده است.
۶- نویسنده محترم میفرماید که برای گسترش فرهنگ حجاب و عفاف و تبدیل آن به هنجاری عمومی، تنها راه، روشهای فرهنگی و رعایت نکات روانشناسی است. واضح و روشن است که گسترش حجاب در جامعه نیازمند تبلیغات و ایجاد فرهنگ حجاب به روشهای علمی و روانشناختی است. اما این روش مورد نظر نویسنده چگونه باید به آنها انتقال یابد؟ با کسانی که عامدانه از رعایت این هنجار اجتماعی تمرد میکنند یا کسانی که حاضر به استماع نصایح عقلایی و اخلاقی نیستند چه باید کرد؟ کسانی که گوش شنوایی برای شنیدن معارف حقه دین و دستورات الهی ندارند چه؟
به نظر میرسد صدا و سیما، دانشگاهها، مدارس، اجتماعات مذهبی، فرهنگی و… بخشی از وظایف تبلیغی و ترویج فرهنگ حجاب را عهدهدار بودهاند و کمابیش به وظیفه خود عمل کردهاند؛ مشکل از متولیان این امر و حاکمیت کمتر است. آنچه که واقعیت دارد این است که بخش معظمی از جبهه مقابل گوش شنوایی برای پذیرش سخن حق ندارد.
عیب کار از جعبه تقسیم نیست/ سیم سیار دل ما سیم نیست
این خدا و این هزاران طول موج/ دیش احساسات ما تنظیم نیست
ناگفته پیداست: آن دسته از کسانی که از رعایت امر حجاب سرباز میزنند، افراد اندک و کمشماری هستند، اما اگر مسئولین و مردم نسبت به آن بیتوجهی کنند و اقدام عاجل انجام ندهند میتواند به سرعت در جامعه گسترش یابد.
۷- حقیر به روایت مورد نظر نویسنده (وسایلالشیعه، ج ۲۰، ص۲۰۶) دسترسی پیدا نکردم تا بتوانم اظهار نظر دقیق نمایم. اما آنچه که از مجموعه معارف دینی که -مورد اتفاق همگان است- بهدست میآید این است که اگر عدم رعایت حجاب از سوی هرکس چه مسلمان و چه غیر مسلمان، چه کنیز و چه آزاده بر جامعه لطمه وارد نماید -که مینماید- و موجبات انحراف افراد جامعه بخصوص جوانان را فراهم آورد، حاکم اسلامی قطعاً در برابر آن سکوت نخواهد کرد و راهکار «لسانی» و «عملی» برای برونرفت از آن ارائه مینماید. رفع و دفع حرام شرعی و غیر معقول به هر وسیله مناسب نه تنها حکم شرع که حکم عقل نیز میباشد.
۸- استدلال نویسنده بر دینگریزی برخی افراد، صرفاً به برخورد سلبی و بازدارندگی با بیحجابی نسبت داده شده است. چه دلیلی وجود دارد که دینگریزی از سوی برخی ناشی از مقابله با بیحجابی است؟ به نظر میرسد که این هم از شگردهای رسانهای و برای کوتاه آمدن در برابر این ناهنجاری است. چه تضمینی وجود دارد که اگر وضعیت اسفناک بیحجابیها به حال خود رها شود، مردم دیندار تر میشوند؟ اگر فردا روزی عدهای جمع شدند و بگویند مبارزه با مواد مخدر را رها کنید چون باعث دینگریزی افرد معتاد میشود؛ چنین سخنی پذیرفتنی است؟
۹- ضمن تشکیک در تعداد کشورهای اسلامی، شایان ذکر است که معیار صحت عمل نظام مقدس جمهوری اسلامی، رفتار دیگر کشورهای اسلامی نیست. معیارِ تنها نظام شیعیِ جهان، قرآن کریم و مکتب اهل بیت علیهم السلام و قانون اساسی نشأت گرفته از آن دو است.
۱۰– نویسنده محترم از خود یا از دیگران که به زعم ایشان مخالف حجاب اجباری هستند نپرسیده است که اگر افراد بیحجاب به نصایح مشفقانه ترتیب اثر ندادند و همچنان مُصِر بر عمل خود بودند، چه باید کرد؟ آیا در زمان حکومت عدل حضرت حجت (عج) رعایت حجاب اسلامی اجباری است یا به زعم ایشان اختیاری است؟ بیایید کمی در نوشتهها و اظهار نظرهایمان تأمل و دقت بیشتری بهکار بندیم
«والسلام علی من اتبع الهدی»
ضمن تشکر از شما استاد گرانقدر،
منی که مغازه دارم بعد از آنیکه وظیفمو ( نهی از منکر لسانی) انجام دادم و مشتری همچنان بی حجاب ماند باید مغازه بنده پلمپ بشه ؟ این چه قانون مزخرفی است در این اوضاع بد اقتصادی و گرونی که یک مشتری به زور میاد داخل فروشگاه.
2.ثانیا :بعضی ها مسلمان نیستند شما چطور می توانید آنها را به رعایت فرعِ (حجاب)دینی که نپذیرفته اند اجبار کنید ضمن اینکه برای فردی که اسلام را پذیرفته نیز ، حجاب فقط واجب شده نه الزام .
معنی واجب : این کار را باید انجام دهی وگرنه در آخرت عقوبت خواهی شد
معنی الزام واجبار 🙁 با شمشیر گرفتن بر روی گردن طرف)، این کار را باید انجام دهی چه بخواهی چه نخواهی انتخاب دیگری نداری
۴.عجیب است خوارجی که همانند داعش زن حامله را به قتل می رساند و علناً با حکومت اسلامی قصد جنگ مسلحانه داشت با مشتریان ساده یک مغازه که هیچ قصد و غرضی از بی حجابی ندارند را یکسان می دانید ؟!
۶.اگر به زعم شما افراد بی حجاب کم شمارند توصیه میگردد سفری به کلان شهرهایی چون تبریز شیراز تهران اصفهان کیش…بزنید تا متوجه گردید زنان زیادی که شامل افراد عادی جامعه اند (نه عوامل اسراییل و استکبار ) حجاب را رعایت نمی کنند که نیاز است فقط افراد ناهی از منکر دلسوزانه به وظیفه خود عمل کنند نه به صورت تحکّم، ضرب و شتم و اجبار .